محل تبلیغات شما



مشارکت  همسفر مریم : ما وقتی خودمان هزینه های مالی خودمان را تامین می کنیم خیلی به ما انرژی می دهد تا اینکه بخاهیم از دیگران کمک بگیریم و قدر کنگره را بیشتر می دانیم و متوجه می شویم که با چه مشقتی کنگره رشد کرده است.

خانم زهره در ادامه گفتند در بخشیدن چیزهای زیادی به ما داده می شود که خودمان نمی دانیم. در ضمن هنر بخشیدن د راین است که در نداری ببخشیم نه در صورت توانایی .

مشارکت همسفر ندا: خداوند ابتدا ظرفیت یک چیز را به انسان بدهد بعد توفیق انجام آن را و در این موقعیت ابتدا ظرفیت بخشش را پیدا کنیم و بعد توان بخشیدن.


درقسمت اول سی دی ،جناب مهندس درمورد تقدیر صحبت می کنند؛و می گویند تقدیر نامه ی پیشین ماهست،یعنی هر  اتفاقی که الان برای ما می افتد به خاطر اعمالی است که درگذشته انجام دادیم،درست مثل وقتی که گوشتی را می یم و مخفی می کنیم ولی این مخفی کردن زیادطولی نمی کشد و این گوشت فاسد می شود و بوی گندش همه جا را پرمی کند .ولی همان موقع بویش درنمی اید و زمان می برد و این زمان به معنی این است که مادرطول این زمان فرصت داریم که برگردیم ازکارهای ضدارزشی  توبه کنیم و این فرصت را هستی به انسان می دهد که اگر پشیمان شد تا وقتی بوی گندش دربیاید بازگردم و توبه کنم .ولی اگر این زمان گذشت و من هیچ کاری نکردم که بخواهم از ضدارزشی ها برگردم آن موقع است که بوی گندش همه جارا پرمی کند.دقیقا تقدیر ماهم اینگونه است.در تقدیر ما خیلی وقت ها فرصت هست و اگر واقعا خواست ما قوی و واقعی باشد و بخواهیم برگشت کنیم تقدیر و فرمان الهی به کمک ما می آیند و به ما کمک می کنند که از ضدارزش ها دور شویم.
 دانش ما درمقابل هستی بسیار بسیار ناچیز است، مادرمقابل کائنات و هستی هیچ هستیم،حتی آن قطب های اندیشمند که ما اصلا نمی شناسیم و به آن ها افتخارمی کنیم و در راءس علم جهان نشسته اند مثل نیوتون و انیشتن که ما اصلا انها را نمی شناسیم آنها کار بسیار سختی نکرده اند آنها چندتا فرمول کشف کردند و روابطی که درطبیعت وجود دارد را کشف کرده اند همین و بس
ما نسبت به جهان هستی بسیار روابط علمی داریم وبسیارمسائل ناشناخته داریم .هستی برای ما به صورت گاز و مایع و جامد است .جامد را می توانیم لمس و درکش کنیم مایع راهم می توانیم ولی گاز را نمی توانیم لمس بکنیم اصلا گاز رانمی توانیم ببینیم و نهحس کنیم
 گاز بی رنگ و شکل و بو هست مثل هوا،ماحتی پس از گذشت چندین قرن جسم و بدن خودمان راهم نشناخته ایم و هنوز خیلی از بیماری ها را نمی شناسیم ما اگر روش درمان را بدانیم و صورت مسئله را بدانیم قطعا می توانیم آن بیماری را درمان کنیم .مثل اعتیاد که ما درکنگره ۶۰روش و درمانش را شناخته ایم و انسانهایی که دچار بیماری اعتیاد هستند را درمان کرده ایم . 
صراط مستقیم یکی است و روش درمان اعتیاد هم یکی است.راه علمی و درست و روش درمان اعتیاد این است که ناقل های عصبی ،و مواد شبیه افیونی از تعادل خارج شده است و انسان تبدیل به یک معتاد شده است و اگر ما این سیستم ها را به تعادل برسانیم قطعا اعتباد درمان خواهد شد.اگر می گوییم بیماری قابل درمان نیس فقط به این خاطر است که روش درمانش را نمی دانیم واینجاست که می گوییم ما از علم هستی هنوز هیچ چیزی نمی دانیم و این علم هستی بسیار وسیع است و دانشمندان فکر می کنند چهارتا فرمول کشف کرده اند همه چیز را می دانند اما بی خبر هستند از علم وسیع هستی.
 اکثر دکتر ها می گویند خیلی از بیماری ها قابل درمان نیست،مثل:اسکیزوفرنی،وسواس،بیماری دو شخصیتی،افسردگی،جنون،میل به خودکشی.پس آیا چی قابل درمان است واقعا!!!!؟و تنها دلیل این حرف ها این است که صورپنهان انسان را درنظر نمی گیرند.برای اینکه آن علم و دانش و آگاهی و آن نیروی مافوق انسان و آن نیرویی که بر انسان مسلط است .آنهارا درنظر نمی گیرند و زندگی ما که از روز الست آغاز شده است را درنظر نمی گیرند .پنج حس باطنی را در نظر نمی گیرند و فقط به ظاهر و پنج حس ظاهری و جسم انسان اهمیت می دهند و نیروهای مافوق و خداوند را قبول ندارند و به همین دلیل است که هیچوقت موفق نشده اند و موفق هم نخواهند شد و فقط تنها کاری که از دستشان برمی آید این است که انواع و اقسام قرص و دارو هارا به انسان بدهند و او را گیج و منگ کنند.
 زندگی ما برمنبای ۳ اصل ؛خواست خودمان ،فرمان الهی ،تقدیر مااست،و کارهایی که درگذشته انجام داده ایم الان نتیجه اش دارد میرسد و این بستگی به مادارد که در گذشته چه کاشته ایم که الان باید برداشت کنیم و سرنوشت و تقدیر ما اصلا شانسی نیست و اینها همه نتیحه ی اعمال ما در گذشته است حالا چه خوب باشد چه بد باشد.هرکسی خودش باید راه حل مشکلش راپیداکند و شاید مشکل ما بستگی به تقدیر ما دارد و شاید بستگی به اعمال گذشته ی ما دارد و این خودمان هستیم که باید آن را رفع بکنیم .در انسانها طبق فرمان یک جرقه تولید میشود ممکن است این جرقه به یک ذخیره ی قابل مصرف تبدیل شود و یا ممکن است به یک شعله ی ویرانگر آتش تبدیل شود و این تصمیم با خود انسان است که از این جرقه ی فرمانی به چه نحوی استفاده کند و چگونه به تعالی خودش کمک کند اگر ما بخواهیم به حقیقت برسیم باید به تمامی رنگ ها توجه کنیم از سیاهی مطلق تا روشنایی کامل باید به تمامی این موج ها توجه کنیم و ما اصلا نمی توانیم بگوییم من فقط خوب ها را می خواهم اصلا خلقت انسان به این صورت است که بین دو قطب سیاه و سفید قرار میگیرد و باید هردورا تجربه کند کسی که فقط در روشنایی بوده هرگز نمیتواند تاریکی ها را درک کند و بالعکس و ماباید به اهمیت تاریکی ها که مکمل روشنایی ها است پی ببریم.با تشکر .


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فایل های آموزشی